محل تبلیغات شما

سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی

دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی

چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو

ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی

زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت

صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی

سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل

شاه ترکان فارغ است از حال ما کو رستمی

در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست

ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی

اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست

رهروی باید جهان سوزی نه خامی بی‌غمی

آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به دست

عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی

خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم

کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی

گریه حافظ چه سنجد پیش استغنای عشق

کاندر این دریا نماید هفت دریا شبنمی

حافظ


وجه مشترک و تفاوت بین اصول گرایان و اصلاح طلبان

در آن مقام که خوبان ز غمزه تیغ زنند

تو خداوند زمینی، آسمان از نو بساز

ساخت ,دریا ,آسایش ,نو ,بباید ,درد ,و از ,بباید ساخت ,دیگر بباید ,از نو ,ساخت و

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آموزش آنلاین زبان روسی lebdogili فروشگاه ملیس شاپ English Studio دانلود فیلم و سریال ایرانی حدید 97 دانستنی ها گروه زبان انگلیسی دوره دوم متوسطه استان کردستان جولانگاه عشق viestadenswam بهاران